علی خامنهای، دیکتاتور جمهوری اسلامی، که تا دیروز مذاکره با آمریکا را «غیرشرافتمندانه» میخواند، حالا در آستانه دور سوم مذاکرات تهران-واشینگتن، بار دیگر به ریسمان کهنه «صلح امام حسن» چنگ زده تا عقبنشینیاش را رنگوبویی مقدس ببخشد!
در سخنرانی روز پنجشنبه، چهارم اردیبهشت ۱۴۰۴، او با لحنی که بوی درماندگی میداد، خطاب به خودیهای نظام گفت که «دهنلقی، اعتراض بیهوده، تحلیل غلط و عجله» نکنند. ظاهراً قرار است صلحی «موقت» با شیطان بزرگ، به سبک معاویه و امام حسن، ناجی نظام شود!
خامنهای خائن، که انگار تاریخ صدر اسلام را به جعبهابزاری برای توجیه چرخشهای سیاسیاش بدل کرده، با اشاره به صلح امام حسن، مدعی شد که این «تسلیم» نیست، بلکه مصلحتی الهی است که «تسلط کفر و نفاق» را موقت میکند. البته، این اولین بار نیست که او برای سرپوش گذاشتن بر انعطافهای ناگزیرش، به این داستان پناه میبرد. ترجمهاش از کتاب «صلح الحسن» در سال ۱۳۴۸، که با تیتر پرطمطراق «پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ» منتشر شد، سالهاست بهعنوان توجیه کوتاه آمدنهای نظام در بزنگاههای حساس تبلیغ میشود. اما این بازی تکراری دیگر رنگ باخته است. وقتی رهبر جنایتکار نظام از «تعویق تقدیر الهی» سخن میگوید و مزدورانش را به سکوت دعوت میکند، آیا واقعاً از شکوه سخن میگوید یا از درماندگی؟
مردم ایران، که سالهاست هزینه شعارهای توخالی و سیاستهای ماجراجویانه را میپردازند، این «نرمش قهرمانانه» را چیزی جز تلاش برای بقای نظام در تنگنای مذاکرات نمیببینند. خامنهای شاید امیدوار است با این چنگ زدنهای مدام به ریسمان صلح امام حسن، نظامش را نجات دهد، اما این ریسمان، مدتهاست که پوسیده به نظر میرسد!