از زمان شروع اعتراضات ،خامنه ای دو سخنرانی در روزهای ۲۶ و ۳۰ شهریور داشته است اما سرانجام در هفته سوم اعتراضات، در یک پادگان، در میان فرماندهان ارشد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و در حضور دانشجویان دانشگاههای نیروی مسلح درباره وقایع جاری ایران اظهارنظر کرد. رهبر جمهوری اسلامی ایران مطابق رویه ۳۰ سال گذشته خود، اصالتی برای اعتراضات و خواستههای شهروندان ایرانی قائل نشد و وقایع جاری اعتراضی در ایران را نه مطالبه مردم کشور بلکه «طراحی» ایالات متحده و اسرائیل ارزیابی کرد.در حالی که دلیل اصلی شروع اعتراضات، قتل مهسا امینی در زمان بازداشت توسط نیروی انتظامی جمهوری اسلامی بوده است، او جانب نیروهای مسلح را گرفت و به جای شهروندان دادخواه، ماموران نیروی انتظامی و شبه نظامیان بسیج را تحت «ظلم» خواند که نشانهای واضح از ادامه سیاستهای جاری او و فقدان هرگونه اصلاح در رویکردهای رهبر ۸۳ ساله جمهوری اسلامی است. خامنهای بدون تسلیت گفتن به خانواده امینی بابت قتل دختر ۲۲ ساله آنها به دست ماموران نیروی انتظامی، نسبتی کاملا دروغ به معترضان داد و از آتش زدن قرآن توسط آنها گفت. از ابتدای شروع اعتراضات، شهروندان معترض بر این تاکید داشتهاند که تظاهرات آنها علیه اسلام نیست بلکه سیاستهای سرکوبگر جمهوری اسلامی و دخالت آن در تمام وجوه زندگی را رد میکنند. همراهی زنان و دخترانی که داوطلبانه و از روی اعتقاد حجاب بر سر در کنار دختران و زنانی که حجاب از سر برداشته و آن را آتش میزدند، رویهای واضح از جعلیاتی است که خامنهای به معترضان نسبت داد. خامنهای در سخنرانی خود برای دومین بار اصالت معترضان ایرانی را نادیده گرفت و حرکت اعتراضی آنها را «اغتشاش» نامید. احتمالا منظور علی خامنهای از «ایرانیان خائن» در خارج، «علی کریمی»، فوتبالیست شهیر و «حامد اسماعیلیون»، شهروندی است که همسر و فرزند ۹ سالهش در شلیک موشک توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به هواپیمای اوکراینی کشته شدند. از ابتدای شروع اعتراضات، کریمی و اسماعیلیون با مردم معترض همراهی و سعی کردهاند صدای آنها باشند. از هفتههای اول شروع حکمرانی در خرداد ۱۳۶۸، خامنهای به طور مداوم از «دشمن» گفته و هر پیشنهاد، اعتراض و انتقادی در داخل ایران را به «دشمن» نسبت داده و جلوی تحقق اراده ملی برای تحول ایستاده است. آنچه خامنهای در کشورهای دیگر اغتشاش خوانده، اعتراضات شهروندان به سیاست دولتهای خود بوده است. در هیچ کدام از این اعتراضات، پلیس و نیروهای مسلح این کشورها به سوی تظاهرات مسالمتآمیز شلیک نکرده و معترضان غیرمسلح را هدف گلولههای مستقیم خود قرار ندادهاند. همچنین در این کشورها در زمان اعتراضات، شبکه اینترنت قطع نشده و حکومت با استفاده از فرصت، شروع به سرکوب خونین مردم مانند آنچه در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در ایران اتفاق افتاد، نکرده است. در تمامی موارد مشابه، پس از دادن وعدههای مکرر از سوی مقامهای جمهوری اسلامی ایران، موضوع به صورتی فرسایشی شده است و در نهایت هیچکدام از متهمان به عدالت سپرده نشدهاند. یکی از قدیمیترین این موارد، تقلیل دادن حوادث خونین تیر ۱۳۷۸ در کوی «دانشگاه تهران» است که سرانجام یک درجهدار جز به جرم «دزدیده شدن ریش تراش» محکومیت گرفت و تمامی عوامل درجه دو که در دادگاه بودند، تبرئه شدند. هیچکدام از فرماندهان اصلی و نیروهای لباس شخصی در آن وقایع محاکمه نشدند. در جریان شلیک به هواپیمای اوکراینی و کشته شدن ۱۷۹ مسافر و خدمه، جمهوری اسلامی ایران نه تنها عاملان اصلی را به عدالت نسپرد بلکه حتی مشخص نشد متهمان رده پایینی که گفته شد محاکمه شدهاند، چه افرادی هستند. این رویه جمهوری اسلامی سابقهای طولانی دارد. اشاره خامنهای به زندگی در میان قوم بلوچ، تبعید او به ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان در سال ۱۳۵۶ است که هنوز جمهوری اسلامی وجود نداشت و تا دو سال بعد از آن نبود. منبع علی خامنهای برای شناخت و اطلاع از وضعیت در یکی از بزرگترین استانهای ایران مربوط به ۴۵ سال پیش است، در حالی که دو روز پیش از سخنرانی او، ماموران مسلح جمهوری اسلامی نمازگزاران را در زمان اقامه نماز جمعه به خاک و خون کشیدند و دستکم ۱۹ کشته بر جا گذاشتند. آرایی که در سیستان و بلوچستان داده شدهاند، با وجود نظارت استصوابی و تهی بودن انتخابات از معنی واقعی به دلیل رد صلاحیتها، در حد ممکن دورترین انتخاب در مقایسه با پسند خامنهای بودهاند. شناخت خامنهای از آنچه تلقی میکند دست اول و شخصی است هم مربوط به بیش از چهار دهه پیش است. خامنهای به تظاهرات دولتی اشاره میکند که صداوسیما افرادی که حجابی دارند و در وضعیت عادی با تذکر یا بازداشت نیروی انتظامی مواجه میشوند را به نشانه محبوب بودن جمهوری اسلامی، از رسانههای حکومتی پخش میکند. در انتخابات هم عموما طبقهای که جمهوری اسلامی مطالبات و خواستههایشان را همانند اظهارات اخیر به رسمیت نمیشناسد، سعی داشته است با گزینش میان «بد» و «بدتر»، راهی برای تنفس در فضای بسته سیاسی و فرهنگی بیابد که خامنهای چنین تقلایی را نشانه محبوب بودن جمهوری اسلامی در میان کسانی تصور میکند که حجاب کامل ندارند.با این که رهبر جمهوری اسلامی در اظهاراتش سعی کرد ستارههای هنری و ورزشی ایران را «سالم» و «مومن»، یعنی مورد تایید ایدئولوژی و سلیقه حکومت بخواند اما در ادامه احتمالا به صورتی غیرارادی گفت که حتی همین افراد هم اگر به جمهوری اسلامی اعتراض داشته باشند، «موضعگیری آنها ارزشی ندارد. به بیان دیگر، اظهارنظر «افراد سالم و مومن» هم تا زمانی از دید خامنهای ارزش دارد که در تایید حکمرانی و سیاستهای سه دهه اخیرش باشد. خامنهای حکم نهایی خود را صادر کرد و حتی کسانی که به نیروهای مسلح بابت سرکوب خشن و خونین انتقاد میکنند را «غیرقابل تحمل» خواند و گفت نیروهای مسلح جلوی معترضان موظف به ایستادن، یعنی «سرکوب» هستند. «میرحسین موسوی»، آخرین نخست وزیر ایران که بیشتر از ۱۰ سال است با دستور خامنهای در حبس خانگی قرار دارد، اخیرا از نیروهای مسلح خواسته بود به جای سرکوب مردم معترض، در کنار شهروندان بایستند و جای درست را به جای تقویت «دیکتاتور» انتخاب کنند. خامنهای به نیروهای مسلح خواستهای کاملا متفاوت را فرمان داد که ادامه سرکوب و سیاستهای ویرانگر کنونی است.او هیچگاه اشاره به تجدیدنظر در سیاست حجاب اجباری یا برچیده شدن «گشت ارشاد» نکرد؛ اقدامی که در رفتارشناسی خامنهای، به معنای تایید وضعیت موجود و خودداری از کاری است که ممکن است نزد شهروندان ایرانی «عقبنشینی» تلقی شود.